Thursday, January 26, 2006

آيا قران آسمانی است؟ قسمت اول

در ادامه بحثی طولانی با دوست عزيزم سعيد، به اين نتيجه رسيدم که آسمانی و بی نقص بودن قران مطلبی است که پايه و اساس بسياری از استدلالهاست. پس اگر در اين مورد بحث جديدی رو آغاز کنيم بيهوده نخواهد بود.
در خصوص آسمانی بودن قرآن، دلايلی بسيار مطرح ميشوند که در اينجا سعی ميکنم اول اين دلايل رو دسته بندی کرده و بعد تک تک به آنها بپردازم:

دلايل غير علمی و غير فلسفی
اين دسته دلايل به نظر من نيازی به تحليل ندارند. چرا که اصلاً پايه علمی يا فلسفی ندارند. به چند مورد اشاره ميکنم:
کتابی همانند قرآن نميتوان نوشت
اين دليل به هيچوجه جنبه فلسفی ندارد. تعريف همانند چيست؟ مگر همانند کتب ديگر ميتوان نوشت؟ به نظر من همانند کتابی نوشتن يعنی کپی کردن آن! مثلاً آيا همانند ديوان حافظ ميتوان نوشت؟ مگر همانند شاهنامه ميتوان نوشت؟ اگر کسی اين دليل را بيان کند بايد همانند را کاملاً به روش منطقی تعريف کند.
سبک و شيوه بيان قرآن بی نظير است
اين مورد هم مانند مورد قبلی است. کلاً زيبايی نسبی و غير قابل مقايسه است. يعنی اولاً نميتوان گفت چيزی زيبا است يا خير (چون حتماً زشت تر و حتماً زيبا تر از آن هم وجود دارد) و دوم اينکه زيبايی به سليقه فرد مربوط است و معياری ندارد.
قرآن تحریف نمیشود
برای پاسخ به این پرسش باید در نظر داشت که قرآن توسط اشخاصی که "قاری" قرآن حساب میشوند نوشته شده است و با نام این افراد به یادگار مانده است. قرائتهای مشهوری از قرآن در قرنهای اولیه اسلام وجود داشت. این قرائتهای مختلف قرآنی در نهایت توسط افرادی که نوشتن میدانستند بصورت نوشته در آمد، به آن افراد راوی گفته میشود که قرائتهایی از قرآن را روایت کرده اند. بنابر این در واقع هر نسخه از قرآن نقل قولی است که توسط یک راوی از یک قاری قرآن انجام گرفته است و قرآن را نمیتوان خواند مگر اینکه به یکی از راوی ها و قاری ها اعتماد کرد. شما هم ميتوانيد در صفحات اول قرآن خود نام قاری و راوی آن را ببينيد. حالا ببينيم آيا اين روايات مختلف همه يکی هستند يا نه.
در اينجا دو مثال ميآورم. اگر به اين نسخ دسترسی داريد حتماً ببينيد که آيا اين اختلافات هست يا خير. اگر نداريد من تصوير صفحات اين قرآن ها را برای شما ميفرستم:
مثال نخست: سوره مريم آیه 19
قرائت حفص
{قال أنما أنا رسول ربك إليك لأهب لك غلاماً زكياً}
قرائت نافع، أبو عمرو، قالون، ورش
{قال أنما أنا رسول ربك إليك ليهب لك غلاماً زكياً}
البحر المحيط، الكشاف
{قال أنما أنا رسول ربك إليك أمرني أن أهب لك غلاماً زكياً}
مثال د وم : سوره مريم آیه 26
قرائت حفص
{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صوماً فلن أكلم اليوم أنسياً}
قرائت زيد بن علي
{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صياماً فلن أكلم اليوم أنسياً}
قرائت عبد الله بن مسعود، أنس بن مالك
{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صمتاً فلن أكلم اليوم أنسياً}
قرائت أبي بن كعب، أنس بن مالك
{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صوماً صمتاً فلن أكلم اليوم أنسياً}
قرائت أنس بن مالك
{فكلي وأشربي وقري عينا فما ترين من البشر أحد فقولي أني نذرت للرحمن صوماً وصمتاً فلن أكلم اليوم أنسياً}

حالا سؤال اينجاست که آيا اينها تفاوت نيست؟ پس ميشود دو قرآن پيدا کرد که با هم تفاوت داشته باشند. اگر دوستان گمان ميکنند که تقلبی در اين نوشته ها هست، هم ميتوانند اين قرآن ها رو پيدا کنند، هم ميتوانند لحظه ايی فکر کنند که اگر من اين تقلب رو انجام دادم باز هم تحريف انجام شده! آيا سؤال اين نبود که قران تحريف شدنی هست يا خير؟ آيا جواب خود را نگرفتيد؟

در قسمتهای بعدی در مورد قسمتهايی از قرآن که برای من قابل درک نيستند و توضيح قانع کننده ای برای آنها ندارم خواهم نوشت.