Sunday, October 23, 2005

چه بايد کرد؟ قسمت اول

در پايان بحث های قبلی به اين نتيجه رسيديم که در مورد وجود يا عدم وجود خدا، اثبات هر گونه نظری تقريباً غير ممکن به نظر ميآيد. من و بعضی از دوستان پيشنهاد کرديم که به جای ادامه بحث در مورد اينکه آيا خدا وجود دارد يا خير، از اين فرصتی که در اين وبلاگ به دست اومده برای بحث منطقی و محترمانه استفاده کنيم و سعی کنيم به اين سؤال جواب بديم:
چه بايد کرد؟
سؤال خيلی کلّی به نظر ميياد و اينطور هم هست. پس سعی ميکنيم سوژه های مختلفی در اين مورد پيدا کنيم و نظر بديم. به اين طریق ميشه فهميد که يک آدم ديندار، يک آدم خدا پرست ولی بي دين و يک فرد کاملاً بي دين و بيخدا چگونه به سؤالات جواب ميدن و چگونه استدلال ميکنن.
من پيشنهاد ميکنم از اين سؤال شروع کنيم:
آيا با حکم اعدام موافقيد؟
اگر پيشنهاد بهتری برای سوژه داريد حتماً مطرح کنيد.
پيروز باشيد

15 Comments:

At 8:48 AM, Blogger شپول said...

من با مجازات اعدام مخالف هستم. دلیل جدیدی سوای دلایلی که بارها و بارها توسط مخالفان اعدام اعلام شده‌، ندارم. برای دیدن این دلایل می‌توانید نگاهی به صفحه پرسش و پاسخ سازمان عفو بین‌الملل و همین‌طور این وب‌سایت که دلایل مخالفان و موافقان را کنار هم آورده‌است نگاهی کنید.

 
At 1:09 PM, Anonymous Anonymous said...

منهم با اعدام مخالفم.چونکه دلایل مخالفان اعدام را عقلانی تر می بینم تا موافقان اعدام.من به بحث اثبات یا رد خدا دیر رسیدم متاسفانه،چونکه به تازگی با دوستان(وبلاگ بی نام و وبلاگ هر چه می خواهد دل تنگم)آشنا شدم.اما در وبلاگ بی نام نظرم را درباره ایمان مذهبی و «لذت» نوشته ام که به خدا هم مربوط می شود.ممنون می شوم اگر به آنجا مراجعه کنید و نظراتتان را درباره آنچه نوشتم بگویید.

 
At 4:56 AM, Blogger کوروش said...

شاهرخ جان
ميشه آدرس ايميل خودت رو بدی تا دعوت نامه برای اين وبلاگ برات بفرستم؟
بينام جان
اگر در جواب به دوستان شرکت کنی خوشحال ميشم
سعيد جان
بحث در مورد ديگر مجازات های اسلامی رو بعداً مطرح ميکنيم. ولی در مورد اعدام ميشه توضيح بدی چه جوری صلح و دوستی رو بيشتر و فساد رو کم تر ميکنه؟
سعيد جان از کجا ميگی روی قوانين اسلامی بيشتر از همه فکر شده؟ آيا تو و دوستان ديگه صلاح ميدونيد که در مورد ديگر قوانين هم صحبت کنيم. چون من کاملاً با نظر تو مخالفم.
سعيد جان چگونه قوانين اسلامی از ريشه برخورد ميکنن؟ ميشه مثال بزنی؟ سؤال آخر اين که از کجا ميشه فهميد علی چه جوری قوانين رو اجرا ميکرد؟

 
At 8:56 AM, Anonymous Anonymous said...

من با اعدام موافقم. چون تو این چند روز هی تو روزنامه می بینم فلان دسته افغانی به یک دختر ایرونی تجاوز کردند و دستگیر شدند. از اونجایی که این افغانی ها آدم بشو نیستند پس باید اعدام شوند!

 
At 5:51 AM, Blogger کوروش said...

حاجی جان
پيغام شما به نظر من اصلاً منطقی نيست و کاملاً با قوانين اين وبلاگ مغاير هم هست. چون در پيغامت به افغانها توهين کردی و اين اصلاً درست نيست. مثل اين ميمونه که يک اروپايی بگه همه ايرانيها دزد هستن، چون يکی دو تا ايرونی تو اروپا دزدی کردن! پيغامت رو پاک نميکنم چون اميدوارم نظر بدی نداشتی. کاش تو هم با اون چند نفر افغانی که من ميشناسم آشنا بودی
سعيد جان
من هم از تو متشکرم که توی بحث شرکت ميکنی. من ميگم فعلاً ثابت کن که اعدام خوبه، بعد سوژه بعدی در مورد کل قوانين اسلام حرف ميزنيم.
شاد باشين

 
At 5:51 AM, Blogger کوروش said...

حاجی جان
پيغام شما به نظر من اصلاً منطقی نيست و کاملاً با قوانين اين وبلاگ مغاير هم هست. چون در پيغامت به افغانها توهين کردی و اين اصلاً درست نيست. مثل اين ميمونه که يک اروپايی بگه همه ايرانيها دزد هستن، چون يکی دو تا ايرونی تو اروپا دزدی کردن! پيغامت رو پاک نميکنم چون اميدوارم نظر بدی نداشتی. کاش تو هم با اون چند نفر افغانی که من ميشناسم آشنا بودی
سعيد جان
من هم از تو متشکرم که توی بحث شرکت ميکنی. من ميگم فعلاً ثابت کن که اعدام خوبه، بعد سوژه بعدی در مورد کل قوانين اسلام حرف ميزنيم.
شاد باشين

 
At 12:35 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام
میخوام اول در مورد اعدام یک قاتل بنویسم اگر موافقت شد و همه به نتیجه رسیدیم بعد میریم سراغ بقیه موارد اعدام. پس فعلا آیا اعدام قاتل یک شخص بی گناه را قبول داریم؟

مقدمه اول
ببین گلم. هیچکس دوست نداره کشته بشه بنابر این زنده نگه داشتن قاتل نهایت نامردیه. گرفتن جان یک آدم بی گناه با هیچ چیز قابل بخشش نیست چون اگر تو زمان آخرت را بر زمان دنیا تقسیم کنی میشه بی نهایت. این یعنی گرفتن حتی یک ثانیه از عمر یک بی گناه معادل است با گرفتن خوشبختی یک ثانیه ضربدر بی نهایت مساوی بی نهایت. چون اگر مقتول کار خوبی در این یک ثانیه انجام می داد بی نهایت ثانیه از آن سود می برد اما کشته شد و محروم شد

مقدمه دوم
شاید بپرسی ما قاتل رو هم کشتیم و طبق مقدمه اول اون رو هم از خوشبختی محروم کردیم.
جواب
فکر نمیکنی خیلی ها اونقدر روانی شدن که طرف رو میکشن حتی به قیمت از دست دادن کل خوشبختی خودشون؟ تازه اینکه بیایم این قاتل ها رو تربیت کنیم و اونها رو از بدبختی نجات بدیم اصلا معقول نیست. چون این قاتل روانی میگه من اول یارو رو میکشم و از شرش خلاص میشم بعد میرم تربیت خونه خودم هم آدم میشم و میرم بهشت! اگه حساب این باشه که آمار قتل و جنایت خیلی بالا میره. اما کشتن این قاتل خیال بقیه ی روانی ها رو راحت میکنه که خوش خیال نباشن.

مقدمه سوم
من فکر میکنم همه‌ی قاتل های آدم های بیگناه روانی اند‍! اگه غیر از این سراغ
دارید مثال بزنید
به نظر من اگر اعدام نبود همین یک علت برای گسترش قتل و جنایت کافی بود که هر کسی طرف را میکشت و برای همیشه راحت میشد به قیمت زندان رفتن یا تربیت خونه رفتن
که البته زندان رفتن هم تنها سودش تربیت شدن است و گرنه زندانی کردن بی دلیل چه سودی برای مملکت داره غیر از پول شام و ناهار زندانیها

 
At 12:32 AM, Blogger شپول said...

من در اولین کامنتی که در مورد این بحث فرستادم، لینک به دو صفحه هم فرستاده‌ام که دلایل طرفداران و مخالفان را آورده بوده است. (تصحیح:صفحه سازمان عفو بین‌الملل در این مورد). به نظر می‌رسد که دوستان این مطالب را نخوانده‌اند بنابراین کمی توضیح بیشتر می‌دهم.
حاجی و سعید به چند دلیل عمده از دلایلی که طرفداران مجازات اعدام بیان می‌کنند، اشاره کرده‌اند: جبران خون بی‌گناهان از طریق کشتن قاتل، کاهش آمار قتل و جنایت به دلیل بوجود آوردن ترس از مجازات اعدام. چند دلیل دیگر را هم من اضافه می‌کنم: طرفداران مجازات اعدام ادعا می‌کنند که این مجازات برای جامعه کم‌هزینه‌تر است و دیگر آنکه زمانی که قاتلی اعدام شد، دیگر امکان اینکه به طریقی از زندان فرار کند و بعدها دوباره آدم بکشد، وجود ندارد.
پیش از بیان دلایل مخالفان مجازات اعدام، اول اشاره کنم که اکثر آنها جایگزین آنرا حبس «ابد» می‌دانند. بدیهی است در حبس ابد، البته صحبت از تربیت و تصحیح مجرم نیست و مواردی که حاجی در این مورد گفته، وارد نیست. به نظر من حبس ابد برای مجرم مجازاتی سنگین‌تر از اعدام است. کسی سالهای طولانی در قفسی محبوس شود و مرتب خاطره جنایاتی که کرده در پیش چشمش باشد و هیچ راه فراری برایش نباشد، به مراتب دچار عذاب بزرگتری است از کسی که در یک لحظه «راحت» می‌شود.
مخالفان مجازات اعدام به استناد برسی‌های آماری متعدد می‌گویند که اعدام، عملا تاثیری در کاهش جرم و جنایت و ترساندن مجرمان از اعمال خشونت‌آمیز ندارد. نکته دیگر آنست که بنا به چندین بررسی آماری، بیشتر کسانی که در نهایت مجازات اعدام در مورد آنها «اجرا» می‌شود،افرادی هستند که دلیل فقر، مشکلات راونی یا عضویت در اقلیت‌های نژادی دسترسی به وکیل مجرب ندارند و در برابر افراد قدرتمند و ثروتمند، در مورد این مجازات دچار احتمال اشتباه بیشتری هستند. مشکل مجازات اعدام این است که اگر اشتباهی در جریان دادرسی انجام شود، دیگر قابل بازگشت نیست. اشتباه در صدور حکم اعدام بسیار اتفاق می‌افتد، مثلا بررسی‌ها نسان می‌دهد که در بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۸۵ نزدیک به ۳۵۰ نفر به اشتباه در آمریکا به اعدام محکوم شده‌اند. این مسئله، البته مشکل دیگری را هم ایجاد می‌کند و آن اینکه در برخی موارد، برای گریز از اشتباه احتمالی قضات بیش از حد احتیاط می‌کنند و مجرم واقعی از مجازات می‌گریزد. دلایل دیگر مخالفان اعدام این است که این مجازات وحشیانه و غیر انسانی است چرا که هیچ چیز با ارزش‌تر از جان انسان نیست. با رواج اعدام و به خصوص اعدام در ملا عام، کشتن و کشته شدن برای مردم عادی می‌شود. این مجازات به همین شکل تاثیر بسیار نامطلوبی در خانواده‌های محکومین باقی می‌گذارد و گاهی به خصوص افراد خردسال را دچار حس انتقام از جامعه کرده باعث افزایش بیشتر جرایم می‌شود.

 
At 12:34 AM, Blogger شپول said...

ببخشید گویا یکی از لینک‌ها را اشتباه وارد کرده بوده‌ام. لینک به سازمان عفو بین‌الملل.

 
At 1:02 AM, Blogger کوروش said...

دوستان سلام
بينام خيلی قشنگ نظر مخالفان اعدام رو تشريح کرد. من فقط ميخواستم دو مثال در جواب حاجی و سعيد عزيز بزنم.
حاجی جان،
همه قاتلان روانی نيستن. در خيلی موارد قتل به همان دليلی انجام شده که شما برای دفاع از اعدام ميآری، يعنی انتقام. روزنامه ها رو ورق بزن ببين چند مورد قتلها برای دفاع از ناموس بودن. آيا همين مسئله ناموسی منجر به حکم اعدام نميشه. پس قاتل خودش رو در خيلی موارد مجری عدالت ميدونه.
يک مورد ديگه گذشته قاتل هست که در برابر دادگاه ارزشی نداره. جريان بيجه يادته؟ هيچ کس يادش نيست که اين بيجه خودش در بچگی بهش تجاوز شده بود. درسته که اين مورد به قول تو روانی بود، ولی آيا روانی شدنش دست خودش بوده و به اختيار خودش بوده که بايد به خاطرش مجازات بشه؟
سعيد عزيز
اگر اعدام قرار بود کسی رو بترسونه، چرا در کشورهایی مثل ايران و آمريکا اينقدر آمار قتل بيشتر از کشورهای اروپای هست که اعدام رو حذف کردن؟
سبز باشين

 
At 6:08 AM, Anonymous Anonymous said...

برات متاسفم
تا آخر عمرت هی میخوای سوژه جدید مطرح کنی و خودتو بذاری سر کار. آخه کی خواسته تو رو اعدام کنه؟ مسئله دنیا و آخرت ابدی تو مهمتره یا اعدام یک مجرم؟
والله به خدا ایمان رو گذاشتن که تو ایمان بیاری نه اینکه بگی این غلطه من نمیخوام. خوب نخوا زور که نیست. چرا ما رو به حاشیه و ریزه کاری های دینمون میکشونی؟
حالا باز نقادی کن
ما که دیگه رفتیم خدافظ

 
At 8:32 AM, Blogger کوروش said...

سعيد جان
معيار و منبع برای احکام اسلامی در مورد اعدام چيست؟ قران کافيست؟ يا منبع ديگری هم در نظر داری؟ در مورد بيجه من به هيچ وجه نگفتم که بايد آزاد ميشد. گفتم آيا روانی بودنش، به دليل تجاوز در بچگی، در اختيار خودش بود که به خاطر اون مجازات شد؟
حاجی جان
از توهين به برادر مسلمان افغانی خودت شروع کردی و بدون اينکه به حتی يک مورد از سؤالات جواب بدی اينگونه به تندی برخورد ميکنی. اگر رفتی که به سلامت. اينجا جايی برای اين رفتار نيست. مطمئن هستم دوستان مسلمان اين وبلاگ هم با طرز تفکر شما مخالفن.
شاد باشيد

 
At 5:04 PM, Blogger احمدسیف said...

با اجازه دوستان، من هم نظرم را می نویسم که با مجازات اعدام مخالفم. دلیل من هم ساده است. ببینید دوستان، قتلی اتفاق می افتدو ومدافعان اعدام می گویند چون « قتل» کار زشت و بدی است پس باید « قاتل» اعدام شود. خوب اگر قتل بد است، آن وقت « قتل دولتی» درست می شود! تازه اگر ادعای دوستان درباره کاهش از جرم و جنایت درست باشد در آن صورت بهترین سیاست برای کاهش جرم این است که هر جرمی مجازات اعدام داشته باشد. خود این دوستان هم می دانند که این حرف ، حرف پرتی است. به مسایلی که دوستان مطرح کرده اند که کسی مرتکب قتل می شود معمولا بیمار است. بیمار را معالجه می کنند نه این که بکشند!

 
At 5:38 AM, Blogger کوروش said...

علی جان
مشکل اينجاست که بعضيها، مثل من، به وحی الهی، اعتقاد ندارند. تا وقتی وجود وحی الهی ثابت نشده نميشه گفت که اين قوانين، الهی هستن.
احمد جان
توضيح ساده و قشنگی بود، من با تو موافقم
شاد باشين

 
At 10:45 AM, Blogger کوروش said...

سعيد جان
اولاً ممنون از پيغام خوبت به حاجی. من هم به اينکه از خودمون شروع کنيم جامعه خود به خود خوب ميشه کاملاً اعتقاد دارم.
و امّا در جوابت. مشکل اينجاست که آدمی مثل من منابع اسلام رو که تو ذکر کردی قبول نداره. ثانيا اين منابع در خيلی موارد با هم تطابق ندارند. مثلاً قران با اجماع، يا با حديث. پس چطور ميشه از اينها به عنوان منبع ياد کرد؟
سبز باشی

 

Post a Comment

<< Home