بحث دوم: مبدا آفرينش
در بحث قبلی، دوستان فرضيه اي رو مطرح کردن که جای بحث داره. فرضيه اينه
همه انسان ها از ابتدا يا خوب آفريده شدند يا بد و هيچ تغييری در اين خصوصيت بالقوه رخ نخواهد داد. در پايان هم خوبها به خوبی و بدها به بدی باز ميگردند
همه انسان ها از ابتدا يا خوب آفريده شدند يا بد و هيچ تغييری در اين خصوصيت بالقوه رخ نخواهد داد. در پايان هم خوبها به خوبی و بدها به بدی باز ميگردند
من شخصاً با اين نظريه کاملاً مخالفم. دلايل من اينها هستند
اول : در بحث های قبل پذيرفتيم که خدا حکيم است. چون خدا حکيم است کار بيهوده نميکند. با اين فرض زندگی من پوچ و بيهوده ميشود. اگر انتهای کار من از آغاز معلوم است، چه دليلی برای تلاش در بهتر کردن زندگی دارم. چون زندگی من آفرينش خداست، اين بيهودگی با حکمت او مغايرت پيدا ميکند.
دوم: -اگر بپذيريم که خدااعادل است-، يکی از ملزومات عدل اينست که مجازات يا پاداش مطابق با اختيارات باشد. اگر بشر انتخابی در خوب يا بد بودن خود ندارد، بازگشت او به خوبی، يا بهشت، يا به بدی، جهنم، که برای او مساوی با پاداش يا جزاست، مغاير عدل است چرا که در خوب يا بد بودن خود اختياری نداشته.
سوم: اگر بپذيريم خدا هدايت کننده است، که خود نظريه اي برگرفته از نظريه حکيم بودن وعادل بودن است، فرض اينکه آغاز و پايان همه ما معلوم است هدايت را بيهوده ميکند، چرا که طبق اين فرض همه به بدی يا خوبی برميگرديم، پس نيازی به راهنما در راهی که دوراهی ندارد نيست
لطفاً دوستان دقت کنيد که دليل دوم و سوم بر اساس دو عقيده شخصی هستند، يعنی حکمت وعدالت خدا. اگر با اين دو فرضيه مشکلی داريد، لزومی به رد اين دو دليل هم نيست. نکته آخر اينکه هنوز تعريف عدالت را تکميل نکرده ام و اينجا فقط از بخشی از تعريف عدالت استفاده ميکنم
اول : در بحث های قبل پذيرفتيم که خدا حکيم است. چون خدا حکيم است کار بيهوده نميکند. با اين فرض زندگی من پوچ و بيهوده ميشود. اگر انتهای کار من از آغاز معلوم است، چه دليلی برای تلاش در بهتر کردن زندگی دارم. چون زندگی من آفرينش خداست، اين بيهودگی با حکمت او مغايرت پيدا ميکند.
دوم: -اگر بپذيريم که خدااعادل است-، يکی از ملزومات عدل اينست که مجازات يا پاداش مطابق با اختيارات باشد. اگر بشر انتخابی در خوب يا بد بودن خود ندارد، بازگشت او به خوبی، يا بهشت، يا به بدی، جهنم، که برای او مساوی با پاداش يا جزاست، مغاير عدل است چرا که در خوب يا بد بودن خود اختياری نداشته.
سوم: اگر بپذيريم خدا هدايت کننده است، که خود نظريه اي برگرفته از نظريه حکيم بودن وعادل بودن است، فرض اينکه آغاز و پايان همه ما معلوم است هدايت را بيهوده ميکند، چرا که طبق اين فرض همه به بدی يا خوبی برميگرديم، پس نيازی به راهنما در راهی که دوراهی ندارد نيست
لطفاً دوستان دقت کنيد که دليل دوم و سوم بر اساس دو عقيده شخصی هستند، يعنی حکمت وعدالت خدا. اگر با اين دو فرضيه مشکلی داريد، لزومی به رد اين دو دليل هم نيست. نکته آخر اينکه هنوز تعريف عدالت را تکميل نکرده ام و اينجا فقط از بخشی از تعريف عدالت استفاده ميکنم
6 Comments:
علی جان سلام
بابا چرا جوش اوردی؟ من قصدم اين نبود که تو ناراحت بشی. سخت نگير. هدف از نوشتن اين مبحث جديد ادامه حرفی هست که در پيغامهای بحث قبل شروع شد. اولاً اين بحث رو فقط برای تو ننوشتم، برای همه نوشتم، مثلاً حميد يکی از اونهاست. دوم اينکه خودت در پيغامهی قبلی ميگی
...age ye rooz FARZ e 2 va 3 ye man ro ghabool dashti va in ro ham ghabool kardi ke edalat bel'akhare ejra mishe,aangah hokme man ro ham nagozir pazirofti.
يا جای ديگه ميگی
Faghat in ro ghabool konin ke FARZ e 3 ye man ro rad nakarde id.
حميد جان هم گفته بود که اين فرضيه رو رد نميکنه و تازه خيلی هم قبول داره. پس چرا نبايد به رد يا قبول کردن اين فرضيه بپردازيم؟ مگر شما نميخواستين پا به پا پيش برين؟ اگر سو تفاهمی شده بگو. در هر صورت بحث اونطور که تو ميگی مزخرف به نظرم نمياد.
علی جان، اينکه چرا گفتم حس ميکنم کمی اين احتمال رو که حق جای ديگست فراموش کردی اين حرفت هست که ميگی
Man raveshe kaaram bishtar be in haalate ke mikham shoma ro ba didgahham be fekr kardan vaadar konam ta inke bekham dalili baraye harfham biaram.
شايد هم اشتباه حس کردم
علی آقا
سلام دوست عزيز. ممنون از پيغامهات. من بدم نمی اومد اگر ميگفتی چرا دلايل من بی ربط هستند. هرجور دوست داری. سعی من در اينه که هرچند وقت يکبار، بحثی رو مطرح کنم که خلاصه صحبتهای تو پيغامها باشه. من هم تازه کار هستم، هم بعضی وقتها منظور بقيه رو نميفهمم و هم اينکه اختلاف سليقه وجود داره. پس اين پيشنهاد سوژه ميتونه ناقص باشه و شما به بزرگی خودتون ببخشيد و کمک کنيد بهتر بشه. برای کمک کردن اگر واضح بگين در چه ضمينه اي ميخواهيد بحث کنيد من کارم راحت تر ميشه.
و اما در مورد بحث جديد، اولاً فکر ميکنم بد نيست ببينم حميد و بقيه دوستان مايل به صحبت در اين ضمينه هستند يا خير. بعد تصميم بگيريم ادامه بديم يا نه. دوم اينکه من فکر ميکنم اين بحث مستقيماً مربوط به بحث اختيار هست و اساس بحث های آينده خواهد بود.
يک نکته ديگه رو هم پيشنهاد ميکنم. اونهم اينکه من حس ميکنم چون همه، از جمله خود من، واضح نميگيم که هدفمون از مطرح کردن اين بحث ها چيست، يعنی از اول نميگيم که من ميخواهم از الف شروع کنم که بعد به ب برسم و بعد به پ و در نهايت به نتيجه نهايی، مدام در مورد سوژه بحث نظرمون عوض ميشه يا کاملاً مخالفيم. اگر موافقيد، همه تئوری خودمون رو، هرچند ناقص، از اول تا آخر بگيم تا تکليف همه معلوم باشه و بعد در مورد نکاتی که اختلاف نظر وجود داره بحث کنيم. اسم هر تئوری رو هم به اسم خود شخص بگذاريم و نظر بديم.
نظرتون چيه؟
علی جان ممنون از اظهار لطفت
من چون امروز ميرم ايران، سعی ميکنم قبل از پرواز تئوری خودم رو بگم و برم. اگر چند روزی غايب بودم همگی ببخشيد. اميدوارم ايران فيلتر نشده باشيم و من بتونم زياد به اينجا سر بزنم.
سعيد جان
به نظر من آره. و هدف از هر کاری يا رسيدن به حقيقته يا بهتر کردن شرايط برای اونه. تئوری من رو خوندی؟ نظرت چيه؟
حسين جان
حرف قشنگی در مورد راه و هدف زدی. يک اصطلاح هست که ميگه نيت مهمه. نميدونم چقدر با اين حرف موافقی.
شاد باشی
Post a Comment
<< Home